گاهیـِ دِلِت میـِ خوآد همه یِ بغضات اَز تو نگات خونده بِشِه
چون جِسارَتِ گفتنِ کَلمِه ها رو نَداریـِ...
اَمّا یه نگاهِ گُنگ تحویل میـِ گیریـِ
وَ یِه جُمله مِثله:
چیزیـِ شده؟
اَز اونجاست که بُغضِتو با یِه لیوان آب سَر میـِ کِشیـِ وَ بآ لَبخَند میـِ گیـِ:
نَــــ هیچیـِ...!
سلام.
واقعا کاش اینجور موقع ها با یه نگاه، یه نگاه نه چندان عمیق تمام وازه ها بین دونفر ردو بدل میشد اما حیف که خیلی ها این بازی رو بلد نیستن..
موفق باشید
سلام.......... بله واقعا
لطف کردی اومدی
نَفَس می کشم
راه می روم
حرف می زنم
و گاهی
بی هوا می خندم؛
تو نیستی
و من
زنده ام هنوز.
چه قصهی ساکتِ دردناکی...
باورت می شود؟